از نوشتن بیهوده هراسانم
از حکایت بیهوده گریزانم
از امید بیهوده هراسانم
از همراهی بیهوده گریزانم
از وعده ی بیهوده هراسانم
به اسمان که نگاه می کنم وای خدای من چقدر پایین امده است .
دنیا به این تنگ و تاریکی عجیب است.
خدا
خدای من
خدایا در حسرت نظر کردن تو می سوزم
نه که تو نیستی نه. من نمی بینم
تو بیا رخ بنمای و خراب و دوانه ترینم کن